پوست، مو زیبایی ماهلین

انجام خدمات زیبایی: فیلر - بوتاکس - فشیال - آنزیم - مزوتراپی - پیرسینگ - پاکسازی - لیفت با نخ - چال گونه

پوست، مو زیبایی ماهلین

انجام خدمات زیبایی: فیلر - بوتاکس - فشیال - آنزیم - مزوتراپی - پیرسینگ - پاکسازی - لیفت با نخ - چال گونه


به نقل از فرزند یکی از معلمان زحمت کش آموزش و پرورش دزفول


از شب قبل من و داداشم با ذوق و شوق منتظر رسیدن فردا بودیم. مادر لباسهای بابا را اتو میکرد پدرم کفش هایش را واکس می زد و …

همه چیز آماده ی رفتن به مراسم تجلیل از بازنشستگان فرهنگی بود.

صبح بود پدرم سر و رویی صفا داد و راهی شد او را تا دم در همراهی کردیم من به داشتن همچین بابای مهربان،دلسوز،کم ادعا و زحمت کشی می بالم همیشه به او عشق می ورزم اما نمی دانم چرا این روزها که به تازگی بازنشسته شده دوست داشتنی تر شده. خاصه اینکه بعد از این همه سال خدمت صادقانه که من همواره شاهد آن در طول سالیان زندگی ام بودم و اینکه دیگر کسی سراغش را نمیگیرد بیشتر دلم میسوزد. وقتی صبح ها دیگر صدای رفتن او را به محل کار نمیشنوم از شما چه پنهان دلم می گیرد نه اینکه دوست داشته باشم در رنج و عذاب باشد نه! اما …


هر چه بود از برگزاری چنین مراسمی برای تجلیل از بازنشستگان بیشتر بخاطر او شاد بودم . بعد از گذشت چند ساعت فرجام صدای قفل در خبر از آمدن پدر می داد مشتاقانه به سویش رفتم لبخند همیشگی اش زینت بخش صورت پر ابهت و مردانه اش بود و آن نگاه مظلومانه و معصومانه اش که گاه آتش به قلبم می زد لابد می پرسید چرا ؟

در دست های مهربانش پوشه ی صورتی رنگی بود که برگه ی تجلیل و تقدیرش در آن جای گرفته بود و کارت هدیه ای ۳۰هزار تومانی که به محض ورود با شرمندگی و احترام آن را به مادرم تقدیم کرد.

نه باورم نمی شد برادرم دو،سه بار سوال کرد بابا ۳۰ هزار تومان یا ۳۰۰ هزار تومان و پدرم بوسه ای بر گونه اش نشاند که جان پدر پول که اهمیتی ندارد مهم این است که با سلامتی کنار هم هستیم و با سرافرازی اینهمه سال را گذرانده ایم و …

سخنانش مثل همیشه بدجور به دلم می نشیند اما نمی تواند قلب ملتهب مرا آرام کند آخر با چه محاسبه ای شاید طنز مادرم درست باشد که:

بچه ها سالی ۱۰۰۰تومان بد هم نیست ! فکر کنم دست و دل باز شده اند!

و بالاخره آن حرفی که همیشه ی خدا فرهنگیان را از پا درآورده را تکرار کرد : بالاخره ما زیادی هستیم نه ببخشید زیادیم دیگر بودجه نمیرسد بیشتر از اینها و …

و آیا به واقع این حق تقدیر از کسانی است که عمر خود را برای خدمت در راه آموزش و پرورش فرزندان ایران عزیز صرف کرده اند ؟!

بگذریم ؛ بله بگذریم وقتی پدر بعد از آن همه سال کار و تلاش بی توقع و ساده می گذرد باید من هم بی توقع باشم اما نمی دانم چرا دلم می سوزد … :

برای مادرم که باید چند سال دیگر اینگونه از دست های زحمت کشش تقدیر شود …

دلم می سوزد برای برادرم برای خلوت و تفکرات کودکانه اش در این باب …

دلم می سوزد برای بچه های سرزمینم که معلمانشان اینگونه به جُرم زیادی حتی در مراسم تقدیر هم تحقیر می شوند …

دلم می سوزد برای وطنم که بودجه ای برای متصدیان آموزشش ندارد …

دلم می سوزد برای تمام شیر زنان و غیور مردان سرزمینم که چه خالصانه وظیفه سنگین تعلیم و تربیت فرزندان ایران را به دوش می کشند …

دلم می سوزد برای معلم عزیز بروجردی که چندی قبل از میان ما چه مظلومانه پرگشود و رفت …

دلم می سوزد برای همه !

برای همه ی همه ی همه


منبع: روناش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی